بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
ترفند یا مغالطهی جایگزینی شگردی است که گوینده با گذاشتن دو گزینهی مطلوب و مثبت در پیش روی شما، سعی دارد شما را تشویق و متقاعد کند که بهجای گزینهی اول، گزینهی دوم را انجام دهید، اما هدف اصلی و غائي او از این پیشنهاد، نه تشویق کردن شما به گزینهی دوم، بلکه منصرف کردن شما از گزینهی اول است.
اصولاً او با عدم انجام گزینهی دوم مشکلی ندارد بلکه مشکل اصلی او با گزینهی اول است که با گذاشتن گزینهی دوم در پیش روی شما، سعی دارد شما را از گزینهی اول منصرف کند.
مثال این ترفند یا مغالطه را در زندگی روزمره و بهویژه در فضای مجازی بسیار دیده و شنیدهایم؛ برای مثال:
بجای آنکه پول خود را صرف حج خانهی خدا، مسجد و...کنید آن را خرج فقرا و نیازمندان کنید.
بجای آنکه پول خود را صرف قربانی کنید آن را به فقرا و نیازمندان بدهید یا درخت بکارید.
ترجيح میدهم با کفشهایم در خيابان راه بروم و به خدا فکر کنم …تا اینکه در مسجد بنشينم و به کفشهایم فكر كنم.
گوینده در مثالهای بالا مطلقاً هیچ مشکلی با کمک کردن یا کمک نکردن شما به فقرا و نیازمندان ندارد، به جیب شما نیز کاری ندارد که میلیاردر باشید یا نباشید، به دلیل اینکه اگر شما ابر میلیاردر هم باشید و به فقرا و نیازمندان کمک نکنید، مطلقاً صدایی از اینها برای کمک به فقرا و نیازمندان شنیده نمیشود، مگر تعداد میلیاردرها و ابر ثروتمندان در دنیای ما کم است؟
و عجیبتر از این، اگر شما ابر میلیاردر باشید و به فقرا و نیازمندان کمک نکنید، و بجای آن پول خود را برای لهو و لعب و ریختوپاشهای غیرضروری و مُضرّ خرج کنید، مطلقاً صدایی از اینها برای کمک به فقرا و نیازمندان شنیده نمیشود، بلکه اگر کسی هم به آنها خرده بگیرد، بسیار حقبهجانبانه خواهند گفت: (پول خودشه خودش میدونه به شما چه ربطی داره که در کار دیگران دخالت میکنید؟).
ولی کافی است همان انسانِ مسلمانِ ثروتمند بخواهد به خاطر انجام تکالیف دینی خود، از همان پول برای حج یا قربانی یا.... خرج کند، هزاران صدای عربده ازگوشه و کنار در تقبیح عمل او گوش جهانیان را کر میکند که چرا این هم هزینه را برای حج یا قربانی صرف میکنید؟ بجای آنکه پول خود را صرف حج خانهی خدا و...کنید آن را خرج فقرا و نیازمندان کنید. بجای آنکه پول خود را صرف قربانی کنید آن را به فقرا و نیازمندان بدهید یا درخت بکارید.
درواقع مشکل این گروه، با فقر و فقرا نیست بلکه با حج و قربانی و نماز و روزه و تمام شعائر دینی مسلمانان است، و برای منصرف کردن مسلمانان از شعائر دینیشان، به این مغالطهها و شگردها متوسل میشوند، وگرنه:
کدام عاقل باور میکند که مسلمانی قربانی کند و به زیارت خانهی خدا برود اما به فقرا کمک نکند؟ مگر قربانی کردن غیر از کمک کردن به فقراست؟
مگر زکات دادن کمک به فقرا نیست؟ چطور ممکن است مسلمانی حج خانهی خدا(رکن پنجم اسلام) را بجای آورد، اما از زکات(رکن سوم اسلام) غافل باشد؟
اگر آنها به بهانهی طرفداری از حقوق حیوانات به کشتار حیوانات معترضاند چرا هرروزه بیش از یکمیلیون حیوان در رستورانهای مکدونالد و کنتاکی برای تهیهی خوراک ثروتمندان و صرفاً برای کسب سود و درآمد کشتار میشوند، ولی صدایی از آنها در تقبیح و محکوميت این عمل به گوش نمیرسد؟
این در حالی است که مسلمانان فقط سالی یکبار، حیوان قربانی را آنهم بهصورت مجانی و بلاعوض برای سیر کردن شکم فقرا ذبح میکنند.
اگر آنها به این شعائر دینی مشکل نداشتند میتوانستند بگویند: ای کسانی به حج میروید و قربانی میکنید، از فقرای شهر و دیارتان نیز غافل نباشید، از زلزلهزدگان و سیلزدگان و بیخانمانها غافل نباشید چراکه کمک به اینها دستکمی از حج و قربانی ندارد.
مگر حج و قربانی و نماز و روزه با کمک به فقرا در تضاد است؟ مگر نه این است که انجام اینها برای یک مسلمان مکمل همدیگرند؟
آنها میتوانند شما را به هر دو کار ترغیب و تشویق کنند، چون هر دو کار نیک است اما چون آنها با یکی از این دو کار مشکل دارند با طرح گزینهی جایگزین، شما را از هر دو کار منصرف میکنند، و وقتی به هدف خود رسیدند، دیگر مطلقاً شما را تشویق به کار جایگزین نمیکنند. نمونه آن دو سالی بود که به خاطر پاندمی کووید١٩، حج خانهی خدا تعطیل شد در طول این دو سال، هیچ صدایی از این طیف برای کمک به فقرا شنیده نشد. چرا؟ چون آنها اصولاً با فقر و فقرا مشکل ندارند، تنها با اصل دین و شعائر دینی مشکل دارند، و وقتی هدف آنها در تعطیلی حج محقق شد، دیگر مهم نیست که به فقرا کمک بشود یا نشود.
نظرات